صفحه اصلی
اتش کردن
بستن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فارسی به انگلیسی
discharge
,
to start (as a bus)
,
to stoke
فرهنگ فارسی
( آتش کردن )
( مصدر ) ۱ - افروختن آتش ۲ - در کردن گلوله از تفنگ و توپ .
افروختن آتش
لغت نامه دهخدا
( آتش کردن )
آتش کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) افروختن آتش. تأجیج.
کلمات دیگر: