اموزش و پرورش
تربیه
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) پروردن پروراندن . ۲- آداب و اخلاق را بکسی آموختن . ۳- ( اسم ) پرورش یا تربیت بدنی . پرورش بدن بوسیل. انواع ورزش . یا تعلیم و تربیت . آموزش و پرورش .
گندمی است سرخ .
گندمی است سرخ .
لغت نامه دهخدا
تربیه. [ ت َ ی َ / ی ِ ] ( از ع ، ص )در بیت زیر بمعنی مربّی ̍، یعنی پرورده :
تربیه آن آفتاب روشنیم
ربی الاعلی از آن رو می زنیم .
تربیه آن آفتاب روشنیم
ربی الاعلی از آن رو می زنیم .
مولوی.
تربیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) غذا دادن و پروردن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به تربیت شود. || تهذیب کسی . (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به تربیت شود. || قوام آوردن ترنج را با عسل و گل و شکر. (از اقرب الموارد). قوام آوردن سیب را بشکر. (المنجد). || آسایش دادن و خلاص بخشیدن کسی را از خبه ٔ گلو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تربیة. [ ت ُ رَ بی ی َ ] (ع اِ) گندمی است سرخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): و التربیة،حنطة حمراء و سنبلها ایضاً احمر ناصع الحمرة، و هی رقیقه تنتشر مع الدنی برد او ریح ... (لسان العرب ).
( تربئة ) تربئة. [ ت َ ب ِ ءَ ] ( ع مص ) بردن کسی را و دور گردانیدن او را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بردن و دورگردانیدن کسی را. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).
تربئة. [ ت َ ب ِ ءَ ] (ع مص ) بردن کسی را و دور گردانیدن او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بردن و دورگردانیدن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد).
کلمات دیگر: