ده از دهستان فریمان مشهد
بته گز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بته گز. [ ب ُت ْ ت ِ گ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان پایین ولایت فریمان مشهد. در 105 هزارگزی خاوری فریمان. سکنه آن 86 تن ،آب از قنات. محصول آن غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت و مالداری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
بته گز. [ ب ُت ْ ت ِ گ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان احمدآباد فریمان مشهد در 18 هزارگزی شمال باختری فریمان. سکنه آن 215 تن ، آب از قنات. محصول آن غلات ، شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
بته گز. [ ب ُت ْ ت ِ گ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان احمدآباد فریمان مشهد در 18 هزارگزی شمال باختری فریمان. سکنه آن 215 تن ، آب از قنات. محصول آن غلات ، شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
بته گز. [ ب ُت ْ ت ِ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان احمدآباد فریمان مشهد در 18 هزارگزی شمال باختری فریمان . سکنه ٔ آن 215 تن ، آب از قنات . محصول آن غلات ، شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
بته گز. [ ب ُت ْ ت ِ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایین ولایت فریمان مشهد. در 105 هزارگزی خاوری فریمان . سکنه ٔ آن 86 تن ،آب از قنات . محصول آن غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلمات دیگر: