آهنگ ساختن .
ترانه ساختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ترانه ساختن. [ت َ ن َ / ن ِ ت َ ] ( مص مرکب ) آهنگ ساختن :
خونم زدیده مطرب امشب روانه ساخت
یا رب چه درد داشت کسی کآن ترانه ساخت ؟
خونم زدیده مطرب امشب روانه ساخت
یا رب چه درد داشت کسی کآن ترانه ساخت ؟
باقر کاشی ( از ارمغان آصفی ).
کلمات دیگر: