کلمه جو
صفحه اصلی

پوژه

فرهنگ فارسی

( اسم ) ساق درخت تن. درخت .
ترانه ساز فرانسوی

لغت نامه دهخدا

پوژه. [ ژَ / ژِ ] ( اِ ) ساق درخت و ساق انسان و حیوان. ( شعوری ج 1 ص 270 ). پوزه.

پوژه. [ ژِ ]( اِخ ) ( پیر ) از هنروران مشهور فرانسه. وی در رسّامی و پیکرسازی و معماری مهارت تامه داشت و بسال 1622 م. در مارسی تولد یافت و در 1692 م. درگذشت. آثار برجسته بسیار از این صنعتگربجای مانده و مجسمه او را در مارسی نصب کرده اند.

پوژه. [ ژِ ] ( اِخ ) ( لوئیزا ) ترانه ساز فرانسوی. مولد پاریس. ( 1810 - 1889 م. ).

پوژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ) ساق درخت و ساق انسان و حیوان . (شعوری ج 1 ص 270). پوزه .


پوژه . [ ژِ ] (اِخ ) (لوئیزا) ترانه ساز فرانسوی . مولد پاریس . (1810 - 1889 م .).


پوژه . [ ژِ ](اِخ ) (پیر) از هنروران مشهور فرانسه . وی در رسّامی و پیکرسازی و معماری مهارت تامه داشت و بسال 1622 م . در مارسی تولد یافت و در 1692 م . درگذشت . آثار برجسته ٔ بسیار از این صنعتگربجای مانده و مجسمه ٔ او را در مارسی نصب کرده اند.


دانشنامه عمومی

پوژه (انگلیسی: Pouget) دوچرخه سوار اهل فرانسه بود. وی در بازی های المپیک تابستانی ۱۹۰۰ شرکت کرده است.


کلمات دیگر: