کلمه جو
صفحه اصلی

بتله

لغت نامه دهخدا

( بتلة ) بتلة. [ ب َ ل َ ] ( ع مص ) بریدن چیزی را و منه طلقها بتلة، جدا کردن آن را از غیرو ممتاز ساختن. ( منتهی الارب ). جدا کردن. ( آنندراج ).و رجوع به بَتِل و تبتیل شود. || ( ص ) صدقة بتلة؛ صدقه ای که دهنده را باز رجوع در آن جایز نبود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

بتلة. [ ب َ ل َ ] (ع مص ) بریدن چیزی را و منه طلقها بتلة، جدا کردن آن را از غیرو ممتاز ساختن . (منتهی الارب ). جدا کردن . (آنندراج ).و رجوع به بَتِل و تبتیل شود. || (ص ) صدقة بتلة؛ صدقه ای که دهنده را باز رجوع در آن جایز نبود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: