کلمه جو
صفحه اصلی

بترونی

لغت نامه دهخدا

بترونی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بترون. رجوع به بترون شود.

بترونی. [ ب َ] ( اِخ ) ابوالیمن بن عبدالرحمن البترونی ، در حلب مفتی بود. بسال 1004 هَ. ق. به دمشق رفت. و در 80 سالگی بسال 1046 هَ. ق. درگذشت. ( از معجم المطبوعات ).

بترونی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بترون . رجوع به بترون شود.


بترونی . [ ب َ] (اِخ ) ابوالیمن بن عبدالرحمن البترونی ، در حلب مفتی بود. بسال 1004 هَ . ق . به دمشق رفت . و در 80 سالگی بسال 1046 هَ . ق . درگذشت . (از معجم المطبوعات ).



کلمات دیگر: