( صفت ) ۱- گدای بینوا. ۲- عاشق .
پوست پوش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پوست پوش. ( نف مرکب ) گدای بینوا و عاشق. ( آنندراج ) :
پوست پوشش نافه در صحرای چین
چشم آهو مردم صحرانشین.
پوست پوش از غم تو گشت کباب.
پوست پوشش نافه در صحرای چین
چشم آهو مردم صحرانشین.
زلالی.
بس که معنی ز لفظ دزدیدی پوست پوش از غم تو گشت کباب.
نظام دست غیبی.
کلمات دیگر: