کلمه جو
صفحه اصلی

اتش کاو

فرهنگ فارسی

( آتش کاو ) محراک انبر

لغت نامه دهخدا

( آتش کاو ) آتش کاو. [ت َ ] ( اِ مرکب ) آلتی از آهن و جز آن که آتش را بدان آشورند. محراث. مسعار. سطام. اسطام. محراک. انبر.


کلمات دیگر: