زیبا روی که اندام چون بت دارد
بت پیکر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بت پیکر. [ ب ُ پ َ / پ ِ ک َ ]( ص مرکب ) زیباروی. که اندام چون بت دارد. که دارای تناسب اندام است. مجازاً، معشوق. محبوب :
بدو اندرون خفته بت پیکری
نهاده به بالینش بر افسری.
که همبالای سرو بوستان شد.
کزین پیکر شدم بی صبر و آرام.
بدو اندرون خفته بت پیکری
نهاده به بالینش بر افسری.
فردوسی.
چو قد ویس بت پیکر چنان شدکه همبالای سرو بوستان شد.
( ویس و رامین ).
بدان بت پیکران گفت آن دلارام کزین پیکر شدم بی صبر و آرام.
نظامی.
کلمات دیگر: