کلمه جو
صفحه اصلی

پوزش اندرگرفتن

فرهنگ فارسی

پوزش اغازیدن

لغت نامه دهخدا

پوزش اندرگرفتن. [ زِ اَدَ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) پوزش آغازیدن :
شهنشاه را شاد در بر گرفت
وز آن گفته ها پوزش اندرگرفت.
فردوسی.
و رجوع به پوزش شود.


کلمات دیگر: