کلمه جو
صفحه اصلی

محاوزه

لغت نامه دهخدا

( محاوزة ) محاوزة. [ م ُ وَ زَ ] ( ع مص ) بهم درآمیختن. ( منتهی الارب ). مخالطت و مصاحبت کردن با همدیگر. ( ناظم الاطباء ). || پاسپر کردن. ( منتهی الارب ). پاسپر کردن و پایمال نمودن. || داد و ستد نمودن و معامله کردن با یکدیگر. ( ناظم الاطباء ).

محاوزة. [ م ُ وَ زَ ] (ع مص ) بهم درآمیختن . (منتهی الارب ). مخالطت و مصاحبت کردن با همدیگر. (ناظم الاطباء). || پاسپر کردن . (منتهی الارب ). پاسپر کردن و پایمال نمودن . || داد و ستد نمودن و معامله کردن با یکدیگر. (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: