کلمه جو
صفحه اصلی

محایده

لغت نامه دهخدا

( محایدة ) محایدة. [ م ُ ی ِ دَ ] ( ع ص ) یک سو شونده از چیزی. ( از منتهی الارب ). || کشور بیطرف ( در تداول امروزه عرب زبانان ).

محایدة. [ م ُ ی َ دَ ] ( ع مص ) حیاد. ( منتهی الارب ). یک سوی شدن از چیزی. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از تاج المصادر بیهقی ). از چیزی بگردیدن. ( المصادر زوزنی ). میل کردن از. بگشتن از. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .

محایدة. [ م ُ ی َ دَ ] (ع مص ) حیاد. (منتهی الارب ). یک سوی شدن از چیزی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از تاج المصادر بیهقی ). از چیزی بگردیدن . (المصادر زوزنی ). میل کردن از. بگشتن از. (یادداشت مرحوم دهخدا) .


محایدة. [ م ُ ی ِ دَ ] (ع ص ) یک سو شونده از چیزی . (از منتهی الارب ). || کشور بیطرف (در تداول امروزه ٔ عرب زبانان ).



کلمات دیگر: