( محایدة ) محایدة. [ م ُ ی ِ دَ ] ( ع ص ) یک سو شونده از چیزی. ( از منتهی الارب ). || کشور بیطرف ( در تداول امروزه عرب زبانان ).
محایدة. [ م ُ ی َ دَ ] ( ع مص ) حیاد. ( منتهی الارب ). یک سوی شدن از چیزی. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از تاج المصادر بیهقی ). از چیزی بگردیدن. ( المصادر زوزنی ). میل کردن از. بگشتن از. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .
محایدة. [ م ُ ی َ دَ ] ( ع مص ) حیاد. ( منتهی الارب ). یک سوی شدن از چیزی. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از تاج المصادر بیهقی ). از چیزی بگردیدن. ( المصادر زوزنی ). میل کردن از. بگشتن از. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .