کلمه جو
صفحه اصلی

محتظی

لغت نامه دهخدا

محتظی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) بهره مند و دولتی. ( آنندراج ). بهره مند و نیکبخت و دولتمند. ( ناظم الاطباء ). حظی. حظیظ. محظوظ. ( منتهی الارب ) : و او را دقایق علم و حکمت تعلیم و تلقین کند و به عدل و فضل محتظی و متوفر گرداند. ( سندبادنامه ص 44 ).


کلمات دیگر: