کلمه جو
صفحه اصلی

محتلق

لغت نامه دهخدا

محتلق. [ م ُ ت َ ل ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از احتلاق. موی سر سترنده. سرتراش. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). سترنده موی سر. ( آنندراج ).


کلمات دیگر: