شاکر نعمت . که حق نعمت و انعام دیگران بشناسد و شکر نعمت بگزارد . حق شناس . نمک شناس . مقابل ناسپاس و نمک نشناس .
نعمت شناس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نعمت شناس. [ ن ِ م َ ش ِ ] ( نف مرکب ) شاکر نعمت. که حق نعمت و انعام دیگران بشناسد و شکر نعمت بگزارد. حق شناس. نمک شناس. مقابل ناسپاس و نمک نشناس :
که می برد به خداوند منعم محسن
پیام بنده نعمت شناس شکرگزار.
که می برد به خداوند منعم محسن
پیام بنده نعمت شناس شکرگزار.
سعدی.
کلمات دیگر: