کلمه جو
صفحه اصلی

نغاش

لغت نامه دهخدا

نغاش. [ ن ُ ] ( ع ص ) نیک کوتاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرد نیک کوتاه بالا که به سستی و ضعف حرکت کند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مرد بسیار کوتاه قد. مرد ضعیف الحرکه ناقص الخلقه.( از متن اللغة ). نُغاشی . ( اقرب الموارد ) ( آنندراج )( متن اللغة ). نَغّاش. ( ناظم الاطباء ) ( متن اللغة ).

نغاش. [ ن َغ ْ غا ] ( ع ص ) نُغاش. ( متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به نُغاش شود.

نغاش . [ ن َغ ْ غا ] (ع ص ) نُغاش . (متن اللغة) (ناظم الاطباء). رجوع به نُغاش شود.


نغاش . [ ن ُ ] (ع ص ) نیک کوتاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد نیک کوتاه بالا که به سستی و ضعف حرکت کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مرد بسیار کوتاه قد. مرد ضعیف الحرکه ٔ ناقص الخلقه .(از متن اللغة). نُغاشی ّ. (اقرب الموارد) (آنندراج )(متن اللغة). نَغّاش . (ناظم الاطباء) (متن اللغة).



کلمات دیگر: