محتفر. [ م ُ ت َ ف ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از احتفار. کَننده زمین به آهن. ( از منتهی الارب ). کَننده زمین را. ( آنندراج ). کننده. کاونده. حفرکننده. ( ناظم الاطباء ).
محتفر. [ م ُ ت َ ف َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از احتفار. کنده شده و کاویده شده. || ( اِ ) پستان. ( ناظم الاطباء ).
محتفر. [ م ُ ت َ ف َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از احتفار. کنده شده و کاویده شده. || ( اِ ) پستان. ( ناظم الاطباء ).