مترادف دل ازردگی : ( دل آزردگی ) آزرده خاطری، تکدر، حزن، رنجیدگی، کدورت، ملالت، ناآرامی، ناراحتی متضاد دل ازردگی : ( دل آزردگی ) شادکامی، شعف
( دل آزردگی ) دل آزردگی. [ دِ زُ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) دلازردگی. حالت دل آزرده. دل آزرده بودن. آزرده خاطر بودن : ز بیداد دارا بجان آمده دل آزردگی در میان آمده.نظامی.|| اضطراب. بی آرامی. || ( اِ مرکب ) درد. رنج. رجوع به دل آزردن و دل آزرده شود.