برابر پارسی : سرشتن، آمیختن
ترکیب کردن
برابر پارسی : سرشتن، آمیختن
فارسی به انگلیسی
to compound or compose, to combine
preparation, combine, compose, compound , concoct, integrate, mix, synthesize
فارسی به عربی
اتحد , ادمج , اعدد , حاصدة , شکل , مرکب , مساهم
مترادف و متضاد
جا دادن، متحد کردن، امیختن، بهم پیوستن، ترکیب کردن، یکی کردن، ثبت کردن، داخل کردن، دارای شخصیت حقوقی کردن
متحد کردن، وصلت دادن، بهم پیوستن، ترکیب کردن، یکی کردن، متفق کردن
بهم پیوستن، مخلوط کردن، ترکیب کردن، متحد شدن، امیختن ترکیب شدن
امیختن، مخلوط کردن، ترکیب کردن
چسباندن، ترکیب کردن، تبدیل به چسب کردن
امیختن، ترکیب کردن، ترکیب شدن، هم گذاری کردن
مخلوط کردن، ترکیب کردن، یکی کردن، فرو رفتن، غرق شدن، ادغام کردن، ممزوج کردن، فراگرفته، مستهلک شدن
درست کردن، ترکیب کردن، جبران کردن، خوشامد گویی کردن، جعل کردن، گریم کردن
ترکیب کردن، جور شدن، وصله کردن، یک تکه کردن
درست کردن، ترکیب کردن، پختن، اختراع کردن، جعل کردن، گواریدن
ترکیب کردن، اماده کردن
ترکیب کردن، تشکیل دادن، تاسیس کردن
پیشنهاد کاربران
واژه های ردیف بالا را با واژه های ردیف پایین ترکیب کن وسه واژه ی تازه بساز
کلمات دیگر: