مترادف سربالا : فراز، سرد، طفره آمیز، بی خود، لاقیدانه
متضاد سربالا : مسئولانه، درست و حسابی
ascending, uphill
inclined, upward, retroussé, upgrade, uphill
صفت ≠ مسئولانه، درست و حسابی
فراز
سرد، طفرهآمیز
بیخود، لاقیدانه
۱. فراز
۲. سرد، طفرهآمیز
۳. بیخود، لاقیدانه ≠ مسئولانه، درست و حسابی
سربالا. [ س َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) بطرف بالا. بسوی بالا. || فراز، مقابل نشیب و سرازیر و سرپائین . || کوه . (آنندراج ).
سربالا. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . دارای 927تن سکنه است . آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و بنشن است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).