مترادف دلدادگی : دلباختگی، شیدایی، شیفتگی، عاشقی، محبت
دلدادگی
مترادف دلدادگی : دلباختگی، شیدایی، شیفتگی، عاشقی، محبت
مترادف و متضاد
دلباختگی، شیدایی، شیفتگی، عاشقی، محبت
فرهنگ فارسی
عاشق شدن دلداده گشتن .
فرهنگ معین
( ~. دِ ) (حامص . ) عاشق شدن .
لغت نامه دهخدا
دلدادگی. [ دِ دَ / دِ ]( حامص مرکب ) دلداده گشتن. شیفتگی. عشق :
شه از دلدادگی در بر گرفتش
قدم تا فرق در گوهر گرفتش.
شه از دلدادگی در بر گرفتش
قدم تا فرق در گوهر گرفتش.
نظامی.
فرهنگ عمید
شیفتگی، عاشقی.
کلمات دیگر: