مترادف شکست خورده : ناکام، بازنده، ناکامیاب، ناموفق، مغلوب، مقهور، منهزم متضاد شکست خورده : پیروز، کامیاب
stickit (اسم)بد، خراب، شکست خورده، ناقصcraven (صفت)خردل، ضعیف النفس، شکست خورده، ترسو و پستdefeated (صفت)شکست خورده
شکست خورده. [ ش ِ ک َ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) منهزم. شکست یافته : لشکر شکست خورده ؛ مغلوب. ( یادداشت مؤلف ). کاغی. ( منتهی الارب ). هزیمت یافته و فرارکرده از جنگ. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به شکست خوردن شود. || ترکیده و ترک خورده. ( ناظم الاطباء ).