برابر پارسی : رو خوانی، بِه خوانی
دکلمه
برابر پارسی : رو خوانی، بِه خوانی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
مطلبی راباصدای بلندوبا آب وتاب ازبرخواندن
1. نوعی بیان پرطمطراق و آهنگین در اجرای بعضی قطعات نمایشی 2. قطعهای مستقل که یک نفر آن را به شیوۀ اغراقآمیز اجرا میکند و معمولاً بهصورت مسجع و منظوم است
فرهنگ معین
(دِ لَ مِ ) [ فر. ] (اِ. ) خواندن مطلبی با صدایی بلند و حالتی تأثیرگذار.
فرهنگ عمید
خواندن متنی ادبی با آهنگ و حالت های مناسب که مؤید معنی و مضمون خاص آن باشد.
دانشنامه عمومی
دکلمه به فن خواندن شعر یا متن به طوری که آهنگین و با شور و حرارت باشد و بتواند احساسی متناسب با موضوع نظم (شعر) یا نثر (متن) مذکور را به مخاطب القا کند، گفته می شود. کسی که دکلمه می کند را دکلماتور می گویند.
وبسایت تبیان
دکلمه در اصل یک واژهٔ فرانسوی است که از واژه لاتین déclama گرفته شده است. منظور از آن «خواندن شعر یا نثر ادبی با صدای بلند و آهنگ مناسب و با حالت های خاص به منظور القا کردن محتوا و مضمون کلام به شنونده مطابق کلام است»(دکتر حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن).از جمله بهترین دکلماتور های ایرانی می توان به:خسرو شکیبایی،حسین پناهی، امیراحمد حاجی باقری و حسام ابراهیمی (کوچ) اشاره کرد.
از دکلمه های فارسی می توان به دکلمه های اشعار فروغ فرخزاد توسط خسرو شکیبایی و نیکی کریمی و اشعار چندی از شاعرین توسط حسام ابراهیمی اشاره نمود.
وبسایت تبیان
دکلمه در اصل یک واژهٔ فرانسوی است که از واژه لاتین déclama گرفته شده است. منظور از آن «خواندن شعر یا نثر ادبی با صدای بلند و آهنگ مناسب و با حالت های خاص به منظور القا کردن محتوا و مضمون کلام به شنونده مطابق کلام است»(دکتر حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن).از جمله بهترین دکلماتور های ایرانی می توان به:خسرو شکیبایی،حسین پناهی، امیراحمد حاجی باقری و حسام ابراهیمی (کوچ) اشاره کرد.
از دکلمه های فارسی می توان به دکلمه های اشعار فروغ فرخزاد توسط خسرو شکیبایی و نیکی کریمی و اشعار چندی از شاعرین توسط حسام ابراهیمی اشاره نمود.
wiki: دکلمه
فرهنگستان زبان و ادب
{declamation, declaim} [هنرهای نمایشی] 1. نوعی بیان پرطمطراق و آهنگین در اجرای بعضی قطعات نمایشی
2. قطعه ای مستقل که یک نفر آن را به شیوۀ اغراق آمیز اجرا می کند و معمولاً به صورت مسجع و منظوم است
پیشنهاد کاربران
من از شکل واژه فک کردم ترکی هست😐
حمسه به فتح ح . دلکمه کلمه انگلیسی Declamation, delaim است به معنی خواند و بیان کلمات با اشتیاق و احساس خاص به منظور تشویق و بر انگیختن احساس شنونده.
ترنم خوانی یا خوش خوانی که با شیوای خاص و احساسات خوانده شود.
دکلمه در اصل یک واژه ی ترکیست که وارد سایر زبانها شده و از ریشه ی دیکله مک یعنی بلند کردن است. در ترکی به کسی که درشت حرف بزند هم میگویند دیک دانیشیر. دکلمه کردن در اصل یعنی بلند و رسا خواندن.
دِکلَمِه به فن خواندن شعر یا متن به طوری که آهنگین و با شور و حرارت باشد و بتواند احساسی متناسب با موضوع نظم ( شعر ) یا نثر ( متن ) مذکور را به مخاطب القا کند، گفته می شود.
اقا علی درست فرمودن طبق لغات محمود کاشغری و دیگر زبان شناسان کلمه های دیکته و دکلمه تورکی هستند و وارد زبان فرانسوی و انگلیسی شده اند
در oxsford languages این لغت ترکی اومده
دیک در ترکی بعمنی صاف و راست و دیکلمق به معنی برپا داشتن است
وقتی مثلا یه چیری رو میگی درست و صاف بزار میگیم دیکله یا دایا ( معادل فارسی نداره )
دیکته کردن در ترکی یعنی حرف خودتو به قدرت نشوندن و دستور دادن به امر کردن برای عمل است
دیکلمه هست در واقع که در فارسی دکلمه تلفظ میشه از ترکی به فرانسوی نفوذ کرده
در لغات فرانسوی این کلمه فرانسوی دونسته نشده حتی
دیکلمق یا دکلمه هست که در ترکی معمول g به صورت ğ می آید وتلفظ نمیشود
مثل تانگری که میشه تانری یا یوگوروش که یوروش گفته میشه و غیره
دیک در ترکی بعمنی صاف و راست و دیکلمق به معنی برپا داشتن است
وقتی مثلا یه چیری رو میگی درست و صاف بزار میگیم دیکله یا دایا ( معادل فارسی نداره )
دیکته کردن در ترکی یعنی حرف خودتو به قدرت نشوندن و دستور دادن به امر کردن برای عمل است
دیکلمه هست در واقع که در فارسی دکلمه تلفظ میشه از ترکی به فرانسوی نفوذ کرده
در لغات فرانسوی این کلمه فرانسوی دونسته نشده حتی
دیکلمق یا دکلمه هست که در ترکی معمول g به صورت ğ می آید وتلفظ نمیشود
مثل تانگری که میشه تانری یا یوگوروش که یوروش گفته میشه و غیره
declaim: to speak loudly, sometimes with actions, so that people notice you
دکلمه کردن: به صورت بلند و رسا صحبت کردن، که گاهاً همراه با کنش هایی است، با این قصد که افراد به شما توجه کنند.
دکلمه کردن: به صورت بلند و رسا صحبت کردن، که گاهاً همراه با کنش هایی است، با این قصد که افراد به شما توجه کنند.
کلمات دیگر: