کلمه جو
صفحه اصلی

حکومت نشین


مترادف حکومت نشین : پایتخت، دارالخلافه، دارالملک، مرکز

فارسی به انگلیسی

governors seat

مترادف و متضاد

پایتخت، دارالخلافه، دارالملک، مرکز


فرهنگ فارسی

شهر یا قصبه که مقر حاکمی که از عاصمه ملک رود نشیند : حکومت نشین کردستان سنندج است دار الحکومه

لغت نامه دهخدا

حکومت نشین. [ ح ُ م َ ن ِ ] ( اِ مرکب ) شهر یا قصبه ای که مقر حاکمی که از عاصمه ملک رود، نشیند: حکومت نشین کردستان سنندج است. دارالحکومة. دارالایالة.


کلمات دیگر: