مترادف شیاد : حقه باز، شارلاتان، فریبکار، کلاهبردار، محیل، مکار
متضاد شیاد : درستکار
برابر پارسی : فریبکار، سالوس، دورو
impostor
bilker, charlatan, confidence man, crooked, fraudulent, gyp, impostor, mposter, quack, racketeer, shark, sharper, sinuous, swindler, wide boy
حقهباز، شارلاتان، فریبکار، کلاهبردار، محیل، مکار ≠ درستکار
شیاد. (ع مص ) خواندن شتر را. || مالیدن بوی خوش را به بدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
مولوی .