کلمه جو
صفحه اصلی

تسهیل کردن


برابر پارسی : آسانیدن

فارسی به انگلیسی

expedite, facilitate, favor, help, pander

فارسی به عربی

سهل

مترادف و متضاد

simplify (فعل)
مختصر کردن، سبک کردن، تسهیل کردن، ساده کردن، اسان تر کردن

facilitate (فعل)
کمک کردن، تسهیل کردن، اسان کردن

comfort (فعل)
دلداری دادن، اسایش دادن، تسهیل کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر آسان کردن سهل ساختن .

پیشنهاد کاربران

آسان تر کردن کار ی و یا زندگی

شاید در جایی
روان کردن


کلمات دیگر: