کلمه جو
صفحه اصلی

دلواپس


مترادف دلواپس : پریشان، سراسیمه، مشوش، مضطرب، ناراحت، نگران

متضاد دلواپس : آرام، آسوده

فارسی به انگلیسی

anxious, apprehensive, concerned, fraught, insecure, nervous, perturbation, preoccupied, qualmish, tense, uneasy, unquiet, worrywart, anxious, uneasy, concerned

anxious, apprehensive, concerned, fraught, insecure, nervous, perturbation, preoccupied, qualmish, tense, uneasy, unquiet


فارسی به عربی

قلق

مترادف و متضاد

anxious (صفت)
بیمناک، مشتاق، ارزومند، دلواپس، اندیشناک

solicitous (صفت)
مواظب، نگران، مشتاق، ارزومند، دلواپس، مایل

پریشان، سراسیمه، مشوش، مضطرب، ناراحت، نگران ≠ آرام، آسوده


فرهنگ فارسی

نگران، آشفته، پریشان خیال، بدنگران، ترسناک
( صفت ) ۱ - نگران ناراحت آشفته . ۲ - چشم به راه منتظر . ۳ - ملول .

فرهنگ معین

(دِ پَ ) (ص مر. ) (عا. ) ۱ - نگران ، آشفته . ۲ - چشم به راه .

لغت نامه دهخدا

دل واپس. [ دِ پ َ ] ( ص مرکب ) نگران. ( ناظم الاطباء ). مضطرب. آشفته. ناراحت. ملول. || منتظر. چشم براه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

نگران، آشفته، پریشان خیال، کسی که از تصور پیشامد بد نگران و ترسناک است، دل اندروای.

واژه نامه بختیاریکا

بِه هوف
دلاپشت

پیشنهاد کاربران

نگران

دل شوره داشتن، نگرانی، مشوش

نگران . حیران

پریشان، سراسیمه، مشوش، مضطرب، ناراحت، نگران

ناراحت، نگران ، پریشان

پریشان حال، مضطرب، دلهره

مضطرب الاحوال

دل نگران. [ دِ ن ِ گ َ ] ( ص مرکب ) مضطرب پریشان حواس. که ترسد و نداند چون شود از نیک و بد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . چشم براه. منتظر. ( ناظم الاطباء ) . مشوش سخت منتظر :
کشته غمزه خود را به زیارت دریاب
زآنکه بیچاره همان دل نگرانست که بود.
حافظ.
|| ملول. اندوهگین. ( ناظم الاطباء ) .


کلمات دیگر: