کلمه جو
صفحه اصلی

سراغ کردن


مترادف سراغ کردن : پرس وجو کردن، سراغ گرفتن، جست وجو کردن، آگاهی یافتن

فارسی به انگلیسی

to trace, to locate

مترادف و متضاد

پرس‌وجو کردن، سراغ گرفتن، جست‌وجو کردن


آگاهی یافتن


۱. پرسوجو کردن، سراغ گرفتن، جستوجو کردن
۲. آگاهی یافتن


فرهنگ فارسی

نشان یافتن آگاهی یافتن

لغت نامه دهخدا

سراغ کردن. [ س ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نشان یافتن. آگاهی یافتن. رجوع به سراغ شود.


کلمات دیگر: