کلمه جو
صفحه اصلی

عنفا


مترادف عنفا : به جبر، به زور، به عنف، جبراً، زوری، قهراً

فارسی به انگلیسی

by violence


فرهنگ فارسی

به طور کراهت مقابل لطفا .
بطور تندی و درشتی و ستیزگی و بطور کراهت و اجبار و عدم رضایت

لغت نامه دهخدا

( عنفاً ) عنفاً.[ ع ُ فَن ْ ] ( ع ق ) بطور تندی و درشتی و ستیزگی. و بطور کراهت و اجبار و عدم رضایت. ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

به طور تندی و درشتی، بااجبار.


کلمات دیگر: