کلمه جو
صفحه اصلی

خمناک


مترادف خمناک : پرپیچ، پیچ دار، خمدار، قوس دار، مقوس، منحنی

متضاد خمناک : راست، صاف

مترادف و متضاد

پرپیچ، پیچدار، خمدار، قوسدار، مقوس، منحنی ≠ راست، صاف


لغت نامه دهخدا

خمناک. [ خ ِ ] ( ص مرکب ) بیمار. دردمند. ( ناظم الاطباء ). || قی آلود. ژفگن. ژفگناک. لخجه : چشم خمناک ؛ چشم قی آلود. چشم ژفگن.


کلمات دیگر: