مترادف دوزنده : خیاط، درزی
دوزنده
مترادف دوزنده : خیاط، درزی
فارسی به انگلیسی
sewer, tailor
tailor
مترادف و متضاد
خیاط زنانه، خیاط، دوزنده، زن دوزنده، دوخت گر
دوزنده، دوخت گر
خیاط، درزی
فرهنگ فارسی
کسی که می دوزد و بخیه می کند .
لغت نامه دهخدا
دوزنده. [ زَ دَ / دِ ] ( نف ) کسی که می دوزد وبخیه می کند. ( ناظم الاطباء ). خیاط. سوزنکار. آنکه به شغل دوختن پردازد. آنکه عمل دوختن پیشه دارد. آن که بدوزد. آن که دوختن جامه پیشه دارد. ( یادداشت مؤلف ): قراز؛ دوزنده درز موزه و جز آن. ( منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
کسی که چیزی می دوزد، خیاط.
جدول کلمات
دمزی
کلمات دیگر: