مترادف سراغ گرفتن : پرس وجو کردن، پی جویی کردن، نشان گرفتن
سراغ گرفتن
مترادف سراغ گرفتن : پرس وجو کردن، پی جویی کردن، نشان گرفتن
مترادف و متضاد
پرسوجو کردن، پیجویی کردن، نشان گرفتن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) سراغ کسی را گرفتن . جستجوی کسی کردن و مکان او را از دیگران پرسیدن خبر گرفتن از کسی .
لغت نامه دهخدا
سراغ گرفتن. [ س ُ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) خبرپرسیدن. باخبر شدن. در پی شدن. رجوع به سراغ شود.
پیشنهاد کاربران
با درود :
"سراغ"
ریشه این واژه کاملا به زبان ترکی می باشد . جایی ندیدم کسی به این موضوع اشاره کنه . بعضی ها به اشتباه این واژه را پارسی می شمارند.
متشکرم.
"سراغ"
ریشه این واژه کاملا به زبان ترکی می باشد . جایی ندیدم کسی به این موضوع اشاره کنه . بعضی ها به اشتباه این واژه را پارسی می شمارند.
متشکرم.
خبر گرفتن
کلمات دیگر: