(( سروج ) ) بقول مارکوارت تصحیفی از (( رسوخ ) ) و (( رسوخان ) ) است (( مارکوارت شهرستانهای ایران ۷۷ ) )
سروچ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سروچ. [ س َ ] ( اِخ ) «سروچ » به قول مارکوارت تصحیفی از «رسوخ » و «رسوخان » است. ( مارکوارت شهرستانهای ایران ص 77 ). ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). نام دشتی است در نواحی کرمان. ( برهان ) ( آنندراج ) :
ز کوه بلوچ و ز دشت سروچ
برفتند خنجرگذاران کوچ.
زگیلان جنگی و دشت سروچ.
ز کوه بلوچ و ز دشت سروچ
برفتند خنجرگذاران کوچ.
فردوسی.
هم از پهلوی پارس کوچ و بلوچ زگیلان جنگی و دشت سروچ.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ص 558 ).
پیشنهاد کاربران
به آمریکای لاتین میشه مادر. . .
کلمات دیگر: