کلمه جو
صفحه اصلی

لوره

فرهنگ فارسی

( اسم ) زمینی که سیلاب آنرا کنده باشد : بر آن کنار. او لوره و بزیر گلی که تابه پالان پیل اندرو شدی ستوار . ( فرخی . د . ۶۲ )
یرفاقه . ذفتی اسکندرانی

فرهنگ معین

(رِ ) (اِ. ) نک لورکند.

لغت نامه دهخدا

( لورة ) لورة. [ رَ ] ( اِخ ) حصنی به اسپانیا . ( الحلل السندسیة ج 1 ص 134 و 135 ).
لوره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) کنده بود گل در او مانده از آب سیل. ( فرهنگ اسدی نخجوانی ). و به روایت دیگر کوره سیلاب کنده بود. اعنی سیلی که در دامن کوه باشد و زمین گوشده باشد و گل در او مانده. ( صحاح الفرس ). آنچه که امروز متداول است کوره است با کاف. به معنی لورکند است که زمین سیلاب کنده باشد و به این معنی با زاء هم به نظر آمده است. ( برهان ). رهگذر سیل. جائی که سیل کنده باشد. به معنی لورکند است. ( جهانگیری ) :
ترا بزرگ سپاهی است وین دراز رهی است
همه سراسر پر خار و مار و لوره و جر.
فرخی.
بر آن کناره او لوره و به زیر گلی
که تا به پالان پیل اندر اوشدی ستوار.
فرخی.
دلش نگیرد ازین دشت و کوه و بیشه و رود
سرش نگردد ازین آبکند و لوره و جر.
عنصری.
شد از آب کنور آن سو دو فرسنگ
در آن دشت فراخ و لوره تنگ.
امیرخسرو ( از جهانگیری ).
و رجوع به لور شود.

لوره. [ ل َ / لُو رَ / رِ ] ( اِ ) یرفاقة. طیطر. ذفتی اسکندرانی. رجوع به غار اسکندرانی شود.

لوره . [ رَ / رِ ] (اِ) کنده بود گل در او مانده از آب سیل . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). و به روایت دیگر کوره ٔ سیلاب کنده بود. اعنی سیلی که در دامن کوه باشد و زمین گوشده باشد و گل در او مانده . (صحاح الفرس ). آنچه که امروز متداول است کوره است با کاف . به معنی لورکند است که زمین سیلاب کنده باشد و به این معنی با زاء هم به نظر آمده است . (برهان ). رهگذر سیل . جائی که سیل کنده باشد. به معنی لورکند است . (جهانگیری ) :
ترا بزرگ سپاهی است وین دراز رهی است
همه سراسر پر خار و مار و لوره و جر.

فرخی .


بر آن کناره ٔ او لوره و به زیر گلی
که تا به پالان پیل اندر اوشدی ستوار.

فرخی .


دلش نگیرد ازین دشت و کوه و بیشه و رود
سرش نگردد ازین آبکند و لوره و جر.

عنصری .


شد از آب کنور آن سو دو فرسنگ
در آن دشت فراخ و لوره ٔ تنگ .

امیرخسرو (از جهانگیری ).


و رجوع به لور شود.

لوره . [ ل َ / لُو رَ / رِ ] (اِ) یرفاقة. طیطر. ذفتی اسکندرانی . رجوع به غار اسکندرانی شود.


لورة. [ رَ ] (اِخ ) حصنی به اسپانیا . (الحلل السندسیة ج 1 ص 134 و 135).


فرهنگ عمید

= لورکند: دلش نگیرد از این کوه و دشت و بیشه و رود / سرش نپیچد از این آب کند و لوره و جر (عنصری: ۳۳۶ ).

دانشنامه عمومی

لُوِرِه (به ایتالیایی: Lovere) یک کومونه در ایتالیا است که در استان برگامو واقع شده است. لوره ۷٫۳۶ کیلومتر مربع مساحت و ۵٬۴۰۸ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای ایتالیا

دانشنامه آزاد فارسی

لورِه
در اصفهان به پسران جوانی گفته می شد که در دسته های مطربی، رقص های زنانه می کردند. لوره در نمایش ها با خوشمزگی هایش مسخرگی هم می کرد.

واژه نامه بختیاریکا

( لورِه ) دچار طوفان و گرد باد یا سرما شدن؛ لوری
( لورِه ) لوله ای؛ استوانه ای؛ مدور

پیشنهاد کاربران

زمینی که سیل آن را کنده باشد


کلمات دیگر: