صفحه اصلی
مریضی
مترادف مریضی
: بیماری، عارضه، کسالت، ناخوشی، علت، تب، درد
برابر پارسی
: بیماری
بستن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی ساره
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
فارسی به انگلیسی
illness
,
sickness
مترادف و متضاد
بیماری، عارضه، کسالت، ناخوشی
علت
تب، درد
۱. بیماری، عارضه، کسالت، ناخوشی
۲. علت
۳. تب، درد
فرهنگ فارسی ساره
بیمار
واژه نامه بختیاریکا
( مریضی(زکام) )
کُفکُفَوِه
پیشنهاد کاربران
Diseases
کلمات دیگر: