کلمه جو
صفحه اصلی

کچک

فرهنگ فارسی

( اسم ) کیک بر غوث .
جانوریست که مشک آب را پاره کند و او را مشک در نیز گویند. جانوریست که مشک بدرد و آنرا مشک در نیز خوانند .

لغت نامه دهخدا

کچک. [ ک َ چ َ ] ( اِ ) جانوری است که مشک آب را پاره کند و او را مشک در نیز گویند. ( برهان )( از آنندراج ). جانوری است که مشک بدرد و آن را مشک در نیز خوانند. ( فرهنگ جهانگیری ). رجوع به کچل شود.

کچک. [ ک ُ چ َ ] ( اِ ) کیک که به عربی برغوث خوانند. ( آنندراج ).

کچک . [ ک َ چ َ ] (اِ) جانوری است که مشک آب را پاره کند و او را مشک در نیز گویند. (برهان )(از آنندراج ). جانوری است که مشک بدرد و آن را مشک در نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). رجوع به کچل شود.


کچک . [ ک ُ چ َ ] (اِ) کیک که به عربی برغوث خوانند. (آنندراج ).


دانشنامه عمومی

کچک، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان میناب در استان هرمزگان ایران است.
این روستا در دهستان کریان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۶۶ نفر (۷۸خانوار) بوده است.

بغل. زیر شانه


سنگ


گویش مازنی

/kechchek/ نوعی پرنده، لاشخور

نوعی پرنده،لاشخور


واژه نامه بختیاریکا

( کُچُک ) سنگ بزرگ ( 10 - 20 کیلو )

پیشنهاد کاربران

به ضم ک و فتح چ. چند سنگ که زیر دیگ گذاشته می شود برای قرار دادن آتش زیر دیگ، در گویش کازرونی ( ع. ش )

نوعی چراغ که اواخر قاجار معمول بوده و به آن لامپای کچک گفته می شد.

این واژه در منطقه بم و نرماشیر به معنی توله سگ میباشد

در زبان کردی به ضمه ک و کسره چ به معنی سنگ میباشد

در بختیاری کُچک به معنای قلوه سنگ ، پاره سنگ میباشد

شهرستان جیرفت و جنوب کرمان به معنیِ توله سگ هست

کامله کُردی به معنی سنگ

به ضم ک به معنی سنگ گرد که به اندازه دست و در درگیری های انفرادی به کار می رود
در زبان بختیاری

Kachak
در آغوش گرفتن بچه در زبان ملکی گالی بشکرد

اورع کچک. سگ زانت

کچک یعنی سگ ماس زاگ
هرکس اینو بخونه یعنی کچک


کلمات دیگر: