کلمه جو
صفحه اصلی

کت کت

لغت نامه دهخدا

کتکت. [ ک ُ ک ُ ] ( ع اِ ) کتکتی [ ک ُ ک ُ تا ]. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). بازیی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). یکنوع بازی مر تازیان را. غیر منصرف است. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به کتکتی شود.

کتکت. [ ک َ ک َ ] ( ع اِ ) بانگ شوات . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

گویش مازنی

لفظی برای رام کردن مرغ


/ket ket/ لفظی برای رام کردن مرغ

واژه نامه بختیاریکا

( کُت کُت * ) آوای کبوتر
( کُت کُت ) دسته دسته؛ گروه گروه

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به پاره
پاره می گویند kot kot


کلمات دیگر: