کلمه جو
صفحه اصلی

لیکه

فرهنگ فارسی

( اسم ) غضروف و لته و پوسته و زواید گوشت مانند پوست و چربی وغلیزک و نظایر آن .
نام دیه شعیب پیغمبر ص . نام دهی است مراصحاب حجر را .

لغت نامه دهخدا

( لیکة ) لیکة.[ ل َ ک َ ] ( اِخ ) نام دیه شعیب پیغمبر ( ص ). ( مهذب الاسماء ). نام دهی است مر اصحاب حجر را. ( منتهی الارب ).

لیکة.[ ل َ ک َ ] (اِخ ) نام دیه شعیب پیغمبر (ص ). (مهذب الاسماء). نام دهی است مر اصحاب حجر را. (منتهی الارب ).


واژه نامه بختیاریکا

( لیکه + ) زوزه سگ
چکه

پیشنهاد کاربران

شیون زاری . فارس

لیکه به زلان لره ایتان کهگلویه به معنای شیون و زاری هست

به گندم تازه سبز شده در مزرعه در گویش لری لرستانی لیکه گفته می شود


کلمات دیگر: