کلمه جو
صفحه اصلی

مجازات کردن


مترادف مجازات کردن : کیفردادن، عقوبت کردن، گوشمالی کردن، جزا دادن

متضاد مجازات کردن : سزا دادن

فارسی به انگلیسی

punish

فارسی به عربی

عاقب

مترادف و متضاد

کیفردادن، عقوبت کردن، گوشمالی کردن، جزا دادن ≠ سزا دادن


punish (فعل)
تنبیه کردن، مجازات کردن، کیفر دادن، ادب کردن، گوشمال دادن، سزا دادن

reprimand (فعل)
تنبیه کردن، سرزنش کردن، مجازات کردن

لغت نامه دهخدا

مجازات کردن. [ م ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کیفر دادن. سزا دادن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مجازات شود.

واژه نامه بختیاریکا

دَم کُفتن

پیشنهاد کاربران

سزا دادن ، مجازات کردن ، عقوبت کردن

جزا کردن. [ ج َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پاداش نیک یا بد دادن :
کس جهان رابه بقا تهمت بیهوده نکرد
که جهان جز بفنا کرد مکافات و جزاش.
ناصرخسرو.


جزا دادن

کیفر دادن


کلمات دیگر: