کلمه جو
صفحه اصلی

باسگونه

لغت نامه دهخدا

باسگونه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) واژگونه. ( غیاث اللغات ). رجوع به باژگونه و واژگونه و باشگونه شود.

باسگونه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) بخشش. انعام. ( ناظم الاطباء ). اما جای دیگر دیده نشد.

باسگونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) بخشش . انعام . (ناظم الاطباء). اما جای دیگر دیده نشد.


باسگونه . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) واژگونه . (غیاث اللغات ). رجوع به باژگونه و واژگونه و باشگونه شود.



کلمات دیگر: