نام تیر. از طایف. کیومرسی ایل چهار لنگ بختیاری
گل گیری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گل گیری. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل گرفتن گل چراغ. عمل گرفتن فتیله چراغ. گرفتن سوخته چراغ به گل گیر. || کم کردن گلهای درختی برای بهتر و درشت تر شدن بقیه میوه آن. گرفتن مقداری از گل درختی تامیوه آن بزرگتر و شادابتر شود. ( یادداشت مؤلف ).
گل گیری. [ ] ( اِخ ) نام تیره ای از طایفه کیومرسی ایل چهارلنگ بختیاری. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 76 ).
گل گیری. [ ] ( اِخ ) نام تیره ای از طایفه کیومرسی ایل چهارلنگ بختیاری. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 76 ).
گل گیری . [ ] (اِخ ) نام تیره ای از طایفه ٔ کیومرسی ایل چهارلنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76).
گل گیری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل گرفتن گل چراغ . عمل گرفتن فتیله ٔ چراغ . گرفتن سوخته ٔ چراغ به گل گیر. || کم کردن گلهای درختی برای بهتر و درشت تر شدن بقیه ٔ میوه ٔ آن . گرفتن مقداری از گل درختی تامیوه ٔ آن بزرگتر و شادابتر شود. (یادداشت مؤلف ).
واژه نامه بختیاریکا
از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( شاخه ) ( ط ) کیانرسی
کلمات دیگر: