کلمه جو
صفحه اصلی

لود

فرهنگ فارسی

نام کرسی بخش ولایت لافلش کنار رود لو آر به فرانسه .

لغت نامه دهخدا

لود. ( اِ )به معنای پناه و به معنای طاغ از مجعولات شعوری است.

لود. [ ل َ ] ( ع مص ) اَلود ( یعنی سرکش و نافرمانبردار ) گردیدن. ( منتهی الارب ).

لود. ( اِخ ) لیدیه. رجوع به لیدیه شود. ( ایران باستان ج 1 ص 444 ).

لود. ( اِخ ) ابن سام بن نوح ( سفر پیدایش 10:22 ) که محتمل است جد لوبیان باشد ( ارمیا 46:9 ). ( قاموس کتاب مقدس ).

لود. ( اِخ ) ( لو... ) نام کرسی بخش سارت ولایت لافلش ، کنار رود لوآر به فرانسه. دارای راه آهن و 3325 تن سکنه.

لود. (اِ)به معنای پناه و به معنای طاغ از مجعولات شعوری است .


لود. (اِخ ) ابن سام بن نوح (سفر پیدایش 10:22) که محتمل است جد لوبیان باشد (ارمیا 46:9). (قاموس کتاب مقدس ).


لود. (اِخ ) لیدیه . رجوع به لیدیه شود. (ایران باستان ج 1 ص 444).


لود. [ ل َ ] (ع مص ) اَلود (یعنی سرکش و نافرمانبردار) گردیدن . (منتهی الارب ).


لود. (اِخ ) (لو...) نام کرسی بخش سارت ولایت لافلش ، کنار رود لوآر به فرانسه . دارای راه آهن و 3325 تن سکنه .


دانشنامه عمومی

لُود (به فرانسوی: Loudes) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Loudes واقع شده است.
فهرست شهرهای فرانسه
۱ داده های فرانسه رودخانه و دریاچه و یخچال ها را در نظر نگرفته است > ۱ km² (۰٫۳۸۶ مایل مربع یا ۲۴۷ هکتار)
لودس ۲۴٫۳۳ کیلومترمربع مساحت و ۸۰۴ نفر جمعیت دارد و ۸۳۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

لود (Lud)
(یا: نود، ضبط دیگر نود لیو آریانت) خدای سلتهای انگلستان. پرستشگاهش احتمالاً در لیدنی پارک، در گلاسترشِر انگلستان، بوده است. در این محل معبدی رومی ـ انگلیسی کشف شده که وقف نودونس بوده است. همتایش در اساطیر ایرلند نوئادا آیرگدلام، یا لود سیمین دستاست. لود در افسانه های تاریخی ویلزشاه بریتانیا بود.

واژه نامه بختیاریکا

( لِود (لبد) ) شاخه نازک بادام
( لِود (لبد) ) متراکم؛ جنگلی

پیشنهاد کاربران

لُود. . . . . . . load. . . . . . .
یک چم ان . . . . . . چرک و ریمن شدن است . . . . و یکی پناه . . . . . ( دهخدا )
لود شدن . . . . . . در چمار آلودگی و چرکین شدن است . . . . . در اینجا لود از الودگی و آلودن اهنج شده است . . . . .
در دست بررسی

پناه

شالوده ( شا لوده ) بر وزن فالوده ( فا لوده ) . پالوده ( پا لوده. از پالایش. و پالایشگاه. پالاینده ) . آلوده ( آ لوده. لوده. لودگی ) . یک کلمه ی تورکی است. ( فرهنگ نظام ) . . . آخشاملارچیراغ یانار، آلوده لر دولانار ( آلوده در زبان تورکی کسی که عاشق شده است ( به عبارتی آلوده ی عشق است. )


کلمات دیگر: