( اسم ) ۱ - شاد شونده از خبرهای خوش . ۲ - شادمان .
مستبشر
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(مُ تَ ش ) [ ع . ] (اِفا. ) شادمان .
لغت نامه دهخدا
مستبشر. [ م ُ ت َ ش ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استبشار. مژده دهنده. ( اقرب الموارد ). مقرنشع. ( منتهی الارب ). || شادشونده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). شادان. شادشده. رجوع به استبشار شود.
فرهنگ عمید
۱. شادشونده از خبر خوش، شادمان.
۲. بشارت دهنده.
۲. بشارت دهنده.
کلمات دیگر: