بمعنی هم نشین باشد و کنایه از دو رفیق و دو مصاحب هم هست هم نشین
یک شست
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
یک شست. [ ی َ / ی ِ ش َ ] ( ص مرکب ) هم نشین باشد و کنایه از دو رفیق و دو مصاحب هم هست. ( برهان ) ( از آنندراج ). هم نشین. مجالس. مصاحب. دو رفیق. ( ناظم الاطباء ). یک نشست.
کلمات دیگر: