کلمه جو
صفحه اصلی

دیوکردار

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه عمل دیوان دارد . ۲ - بد کار بدفعل .

لغت نامه دهخدا

دیوکردار. [ وْ ک ِ ] ( ص مرکب ) بدکردار و بدفعل و بدخو. ( آنندراج ). آنکه کرداری چون دیو دارد ناپسند و مذموم.

فرهنگ عمید

آن که کارهایش مانند کار دیو باشد، بدکار.


کلمات دیگر: