کلمه جو
صفحه اصلی

بندان

فارسی به انگلیسی

blockade, blockage

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان نهبندان است که در بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع است ٠

لغت نامه دهخدا

بندان . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهبندان است که در بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع است و 208 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


بندان . [ ب َ ] (پسوند) این کلمه بصورت مزید مؤخر به کلمات می پیوندند و بیشتر معنی مصدری یا وصفی بدانها می دهد: دربندان . حنابندان . میوه بندان . یخ بندان . شیشه بندان . آینه بندان . شهربندان .


بندان. [ ب َ ] ( پسوند ) این کلمه بصورت مزید مؤخر به کلمات می پیوندند و بیشتر معنی مصدری یا وصفی بدانها می دهد: دربندان. حنابندان. میوه بندان. یخ بندان. شیشه بندان. آینه بندان. شهربندان.

بندان. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان نهبندان است که در بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع است و 208 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ عمید

۱. بسته کننده.
۲. در حال بستن یا بسته کردن: یخ بندان.

دانشنامه عمومی

بندان ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
دهستان بندان


کلمات دیگر: