پیشار. ( اِ مرکب ) بمعنی پیشاب آدمی است عموماً و قاروره بیمار خصوصاً که پیش طبیب آرند. ( آنندراج ). ادرار. بول. قاروره. پیشیار. تفسره :
پزشک آمد و دید پیشار شاه
سوی تندرستی نبد کار شاه.
پزشک آمد و دید پیشار شاه
سوی تندرستی نبد کار شاه.
فردوسی.
رجوع به پیشیار شود.