کلمه جو
صفحه اصلی

بهره یاب

فرهنگ فارسی

۱ - کسی که سود میبرد .۲ - بهره مند. ( اسم ) ۳ - شریک سهیم . ۴ - کامیاب

لغت نامه دهخدا

بهره یاب. [ ب َ رَ / رِ ] ( نف مرکب ) کامیاب و متمتع و بهره مند. ( ناظم الاطباء ). بهره مند. کامیاب. ( فرهنگ فارسی معین ). || آنکه سود و فایده می برد. ( ناظم الاطباء ). کسی که سود می برد. ( فرهنگ فارسی معین ). || بهره دار و شریک. ( ناظم الاطباء ). شریک. سهیم. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

= بهره مند

بهره‌مند#NAME?



کلمات دیگر: